هخامنشیان (415) : برخی انواع مجازات (یا اعدام ها) در حکومت هخامنشی (ایران باستان)

ساخت وبلاگ

برخی انواع مجازات (و یا اعدام ها) در حکومت هخامنشی (ایران باستان)


هخامنشیان (بخش415)


" ... به این ترتیب رسیدیم به اجرای احکام پارسیان (=هخامنشیان) . اجرای حکم شدید ، آکنده از قساوت و قصد از آن ایجاد وحشت بود ...

داریوش درباره فرورتیش ، شورشی مادی ، گفته بود : 

" دستور دادم بینی ، زبان و گوش های او را ببرند و یکی از چشم هایش را درآورند . او را بر دروازه ام بستند و همه ی اینها را مردم دیدند . بعد دستور دادم تا او را در هگمتانه به دار بیاویزند . "

... همین که حکم اعدام صادر می شد ، قاضی ها از جای بر می خاستند و دست می بردند به کمر محکوم ، و پس از آن حکم بی درنگ اجرا می شد . برای حکم اعدام معمولا یا سر محکوم را می زدند ، یا او را به دار می آویختند و یا به صلابه می کشیدند . سر سم سازان را میان دو سنگ له می کردند . " اعدام با تغار " بی نهایت بی رحمانه بود . به این شیوه در اواخر روزگار هخامنشیان بر می خوریم . محکوم را در میان دو تغار اندازه ی هم قرار می دادند ، تا زنده زنده بگندد . جزءیات وحشتناک این نوع اعدام را می توان در کتاب پلوتارخوس (اردشیر ، 16) خواند . 

میل کشیدن چشم گناهکار با آهن گداخته نیز معمول بود . شواهد بسیاری از این شیوه در ایران سده های میانه نیز در دست است . 

مجازات ترس از دشمن چنین بود که محکوم می بایستی روسپی برهنه ای را یک روز بر دوش خود در بازار بگرداند . 

پارسیان (=هخامنشیان) قانون را بسیار جدی می گرفتند . بطوری که در کتاب دانیال می خوانیم ، فرمان صادر شده ی شاه غیرقابل بازگشت بود . داستان ستاسپه ، شاهزاده ی هخامنشی ، نمونه ای از آن است . او به نوه ی باکره ی سردار بگبوخشه تجاوز کرده بود ؛ سرداری که برای خشایارشا شورش بابل را در هم شکسته بود . خشایارشا فرمان داد او را به صلابه بکشند . مادر محکوم که خواهر داریوش بود ، برای رهایی او به التماس افتاد . پس خشایارشا دستور داد ستاسپه پیرامون افریقا را شراع بکشد ، تا او را ببخشد . شاهزاده حداکثر کوشش خود را کرد ، اما سرانجام پس از مدتی طولانی بی نتیجه بازگشت و خشایارشا دستور داد او را به صلابه بکشند . 

... گزنفون در آناباسیس خود با ستایش از امنیت عمومی در شاهنشاهی (هخامنشی) می نویسد : " اغلب می شد در راه های عمومی مردمی را دید که پا ، دست یا چشم خود را از دست داده بودند . از این رو در حوزه ی فرمانروایی کوروش جوان (صغیر) ، یونانیان همانند ایرانیان می توانستند تا هنگامی که گناهی از آنها سر نزده باشد ، بی واهمه به هر جایی که می خواستند و با هر چیزی که خوش داشتند ، سفر کنند . (1) "

... کوءینتوس کورسیوس پارسیان باستان را اینگونه نشان می دهد : " آنها این خصیصه را دارند که رازهای شاهان خود را با وفاداری ای مثال زدنی پنهان نگه می دارند . نه ترس و نه بیم ، هیچ کدام کلمه ای خاءنانه را از زیر زبانشان بیرون نمی کشد . انضباط سختگیرانه ای که شاهان از دیرباز نهاده اند ، این رازداری را همراه با تهدید به مرگ تبدیل به قانون کرده است . پرحرفی در نزد پارسیان شدیدتر از هر گناه دیگری مجازات می شود و بر کسی که سکوت برایش دشوار است ، اعتمادی برای در میان نهادن سخنی بزرگ نیست . (2)(3) "


والتر هینتس ، داریوش و ایرانیان ، ترجمه پرویز رجبی ، نشر ماهی، چاپ دوم ، صص 317 - 315


1 . این ، نتیجه وحشت مردم بود .

2 . این یعنی خفقان . یعنی حتی انتقاد خصوصی از شاه  هم با مجازات روبرو می شد . 

درباره این قضیه ، در کتاب " امپراتوری هخامنشی " پروفسور پیر برایان ، مفصل تر توضیح داده شده است . 

3 . خوب است جمهوری اسلامی ، این قوانین و مجازات ها را درباره کوروش پرستان و باستانگرایان اعمال کند تا آنها - که اتفاقا خیلی مشتاق بازگشت آن دورانند - اندکی هم که شده ، مزه ی زندگی تحت حقوق بشر هخامنشی ، خفقان ، وحشت دایم و زجرکش شدن را بچشند . 


 ###############


کانال حقیقت

https://telegram.me/haghighat1357

هخامنشیان (711) : کودکی و نوجوانی اسکندر کبیر (2)...
ما را در سایت هخامنشیان (711) : کودکی و نوجوانی اسکندر کبیر (2) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbaastan0 بازدید : 314 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 8:26