تاریخ ایران (18) : روایت گزنفون از خلاصه تشکیل امپراتوری کوروش

ساخت وبلاگ

روایت گزنفون از خلاصه ی تشکیل امپراتوری کوروش


تاریخ ایران (بخش18)


"... کوروش پارسی ، عده ی بیشماری از مردمان را در اطاعت خود داشت و بر عده ای زیاد از شهرها و ملل حکمرانی می کرد ...

واقعا می دانیم که مردمان مختلف ، شتابان مطیع او گشتند و حال آنکه از او به مسافتهایی دور بودند که می بایست آنرا در مدت زیادی از روزها و ماه ها بپیمایند . بعضی او را هیچ گاه ندیده بودند و برخی می دانستند که هیچگاه او را نخواهند دید . با وجود این می خواستند تبعه ی او گردند . بنابراین ، بر پادشاهان دیگر به مراتب برتری یافت ؛ چه بر آنهایی که سلطنت را به میراث یافتند و چه کسانی که  به قوت خود به پادشاهی رسیدند . فی الواقع با وجود اینکه سکاها خیلی کثیرالعده اند ، پادشاه آنها نمی تواند آقای ملل دیگر گردد و راضی است که به حکومت بر ملت خود اکتفا کند . پادشاه تراکیه می خواهد رءیس تراکیها باشد و پادشاه ایلیریه ، آقای ایلیری ها . چنین اند نیز سایر ملل . از اینجاست که گویند در اروپا آنهمه دول مستقله وجود دارند ؛ ولی کوروش چون دید که هر یک از ملل آسیا هم جداگانه استقلال دارد ، با سپاهی کوچک از پارسی ها به راه افتاد و اول (علاوه بر پارس) رءیس مادی ها و گرگانی ها گشت ؛ اینها با میل مطیع او شدند . بعد او سوری ها ، آسوری ها ، اعراب ، اهالی کاپادوکیه ، فریگی های دو مملکت (یعنی فریگیه علیا و سفلی) ، لیدی ها ، کاری ها ، فنیقی ها ، بابلی ها را مطیع کرد . او قوانین خود را به باختری ها ، هندی ها ، کیلیکی ها قبولاند و نیز با سکاها ، پافلاگونی ها ، ماریاندی ها و با عده ای بی شمار از مردمان که ذکر نام آنها هم مشکل است ، چنین کرد . بالاخره او بر یونانی های آسیا حکمران شد و از دریا سرازیر شده قبرس و مصر را به تصرف درآورد (گزنفون در اینجا اشتباه کرده ، زیرا مصر را کمبوجیه -البته به دستور کوروش- تسخیر کرد) .

این مردمان به زبان او حرف نمی زدند و زبان یکدیگر را هم نمی فهمیدند . با وجود این ، رعب کوروش در دلها چنان بود که کسی جرات نمی کرد بر ضد او قیام کند . یکی از جهات آن اوضاع این بود : او توانست دلهای مردمان را طوری رو به خود کند که همه می خواستند جز اراده او چیزی بر آنها حکومت نکند . آنقدر مردمان در تحت حکومت خود جمع کرد ، که اگر کسی می خواست ممالک این مردمان را بپیماید و این کار را از مقر سلطنت شروع کرده به مشرق ، مغرب ، شمال و جنوب برود ، کاری بود بس دشوار . چون ما عقیده داریم که این شخص بزرگ لایق ستایش است راجع به تولد ، فطرت و تربیت او که باعث مقام ارجمند وی در فن اداره کردن (=مدیریت) گشت تحقیقات کردیم . آنچه از این راه بدست آورده ایم و آنچه را که گمان می رود راجع به او کشف کرده ایم ، امتحان خواهیم کرد ، در اینجا حکایت کنیم ."


 حسن پیرنیا ، ایران باستان ، جلد اول ، انتشارات افراسیاب ، چاپ نهم ، صص 244 - 242


 تذکر :


1 . این مطلب ، تنها ، نقل بخشی از تاریخ (از زبان مورخان) ، و صرفا جهت اطلاع مردم از تاریخ بوده ؛ و به معنای باستانگرایی یا همراهی با باستانگرایان یا سلطنت طلبان نیست .

2 . پان ها - خصوصا پانترک ها - و کوروش پرستان ، هر دو ، سانسورچی و تحریفگر تاریخ اند . عده ای شان مزدور دشمن ، و عده ای فریب خورده یا ناآگاهند .

3 . تاریخ هر کشور ، مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف است .

4 . اسلام کامترین دین است . دینی که به ایران و ایرانی ، هدایت ، قدرت ، پیشرفت ، عدالت اجتماعی ، دوستی و اتحاد بی نظیر داد . 

5 . در کنار اسلام و اعتقادات اسلامی - که "مهمترین" مولفه قدرت نرم ایران است - سابقه ی تمدنی را هم به عنوان "یکی از" مولفه های قدرت نرم ایران باید به یاد داشت .

6 . هیچ حکومت شاهنشاهی تاکنون نتوانسته به اندازه ی جمهوری اسلامی ، عدالت ، آزادی بیان ، شایسته سالاری و فرصت پیشرفت و هدایت برای مردمش فراهم کند . 


 https://telegram.me/haghighat1357  

هخامنشیان (711) : کودکی و نوجوانی اسکندر کبیر (2)...
ما را در سایت هخامنشیان (711) : کودکی و نوجوانی اسکندر کبیر (2) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbaastan0 بازدید : 195 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:17